مروری بر جدالی دیرپا
جنیفر بلادرویک، عضو شورای آموزشی (School Trustee) در منطقهٔ آموزشی ۴۳ – کوکئیتلام
نظرات بیانشده در این متن تنها بیانگر مواضع شخصی نویسنده است.
من هیچگاه هوادار آزمونهای استانداردشده، بهعنوان یک ابزار آموزشی نبودهام. این آزمونها معیار ضعیفی برای سنجش یادگیری دانشآموزاناند، بهصورت همگانی در دسترس نیستند، و مزیتی برای دانشآموزانیاند که تحت شرایط امتحانی پیشرفت میکنند (یا پسرفت نمیکنند). اما چند سال پیش با دادههای تازهای روبرو شدم که موجب شد قدری درنگ کرده و به دیگر اهداف این آزمونها بیندیشم. بیایید در مورد یکی از کارکردهای آزمونهای استانداردشده در نظام آموزش و پرورش بریتیش کلمبیا صحبت کنیم. سپس خواهم گفت که چه چیز نظر من را عوض کرد.
«سنجش تواناییهای بنیادی» (Foundation Skills Assessments) چیست؟
در بریتیش کلمبیا، آزمونهای استانداردشدهٔ خواندن و نوشتن و اعداد در کلاس/صنف چهارم و هفتم برگزار میشود و به آن «سنجش تواناییهای بنیادی» (FSA) میگویند. این آزمونها در چند روز درسی در مدارس/مکاتب انجام میشود و بهطور متوسط ۳٫۷۵ ساعت طول میکشد تا دانشآموز آن را بهانجام رساند. چنانچه مهارت زبان انگلیسی دانشآموز بهاندازهٔ کافی نباشد، یا دشواری در یادگیری داشته باشد، و در سایر موارد اضطراری، مدیران مدارس/مکاتب میتوانند دانشآموزان را از انجام آزمون معاف کنند.
نتایج آزمون با چه کسانی بهاشتراک گذاشته میشود؟
نتایج آزمون به دانشآموز و سرپرست او داده خواهد شد. همچنین آموزگاران و مدیریت مدرسه/مکتب نیز به آن دسترسی خواهند داشت و با وزارت آموزش بریتیش کلمبیا نیز بهاشتراک گذاشته خواهد شد. نتایج کلی، بدون نام و مشخصات شناسایی، بهصورت عمومی منتشر خواهد شد.
این نتایج به چه دردی میخورند؟
وزارتخانه و مدارس/مکاتب از این نتایج بهعنوان بخشی از ارزیابی پیشرفت دانشآموز استفاده میکنند. اما سنجش تواناییهای بنیادی برای کارنامه و رتبهبندی دانشآموزان استفاده نمیشود. این آزمونها همچنین تأثیری در بودجهٔ اختصاصیافته یا پشتیبانیهای بیشتر برای دانشآموز نخواهند گذاشت.
با این وجود، پس از انتشار عمومی، نتایج از کنترل وزارت آموزش خارج خواهند شد. هرچند شفافیت در نهایت چیز خوبی است، اما از آثار منفی ناخواسته نمیتوان چشم پوشید. در سال ۲۰۱۷، فدراسیون آموزگاران بیسی، انجمن اعضای شوراهای آموزشی بیسی، و رؤسای دانشکدهها در دانشگاههای بریتیش کلمبیا و سایمون فرِیزر از دولت استان خواستند که برای جلوگیری از استفادهٔ غیرمنصفانه یا سوءاستفاده از دادههای مربوط به FSA، وارد عمل شود.
منظور از «استفادهٔ غیرمنصفانه و سوءاستفاده از دادههای مربوط به FSA» چیست؟
این عبارت بهطور خاص در مورد سوءاستفادهٔ مؤسسهٔ فرِیزر از دادهها برای رتبهبندی مدارس/مکاتب بهکار میرود. مؤسسهٔ فرِیزر یک اندیشکدهٔ سیاستگذاری راستگراست که با دانشگاه سایمون فرِیزر ارتباطی ندارد. حاصل تحلیل سطحی دادهها توسط این نهاد غیردولتی به رتبهٔ بالاتر مدارس/مکاتب خصوصیِ کوچک با جمعهای ویژه میانجامد. این نوع تحلیل موجب جنجال شده است. بهعنوان مثال در سال ۲۰۱۱ دبستان/مکتب ابتدایی بانتیفول (Bountiful Elementary School) یکی از ده مدرسه/مکتب برتر بود، در حالیکه تنها ۸ تن از گروه ۴۴ نفری دانشآموزان از کلاس/صنف دهم به کلاس/صنف دوازدهم رسیدند.
چه چیز موجب شد تا نظر خود را تغییر دهم؟
من زمانی مجبور به بازنگری در موضع خود شدم که فهمیدم کمیتهٔ راهبردی آموزش ملل نخستین (First Nations Education Steering Committee – FNESC) از سنجش تواناییهای بنیادی پشتیبانی میکند. حداقل از سال ۲۰۱۰، این کمیته بهصورت علنی اعلام کرده است که شرکت در FSA بهترین راه تأمین منافع دانشآموزان بومی است. و اخیراً در نوامبر ۲۰۲۱، هفت تن از بلندمرتبهترین رؤسای قبایل بومی در نامهای به وزیر آموزش قویاً اعلام کردند که FSA باید ادامه یابد، چرا که بهموجب معاهدات میان دولتهای فدرال و استانی با بومیان، ارائهٔ دادههای سنجش دانشآموزان تکلیفی قانونی است. رؤسای قبایل همچنین تأکید کردند که «FSA، وجود میراث دنبالهدار استعمار، و عدم دسترسی دانشآموزان ما به آموزش مناسب برای نتایج بهتر را تأیید میکند.»
این نامه به گزارش سال ۲۰۱۵ حسابرس کل بریتیش کلمبیا از وضع دانشآموزان بومی در نظام آموزشی بیسی اشاره میکند، و انگیزهٔ فرستادن نامه به وزیر را توضیح میدهد. آزمونهای استانداردشده سیستم را پاسخگو میکند. چنانچه در گزارش آمده است: «شرکت دانشآموزان در FSA یکی از مؤثرترین شاخصهای پیشبینی فارغالتحصیلی ایشان است. چرا که موجب میشود مدارس/مکاتب به پیشرفت هر دانشآموز توجه داشته باشند.»
گفتوگوهای اینچنینی تنها به این علت اتفاق میافتند که گزارش پیشرفت دانشآموزان قابلپیگیری، و علنیاند، امکان مقایسهٔ مناطق را با هم فراهم میآورند، و همگان به آنها دسترسی دارند.
برای اقلیت یا گروههای آسیبپذیر، FSA یکی از استانداردهای عینی اندازهگیری است که نشان میدهد در کدام قسمت، نظام آموزشی خدمات کافی را به دانشآموزان عرضه نمیکند. در چند ماه گذشته، من همچنین از متخصصان برابری نژادی شنیدم که نظام آموزشی همچنین باید دادههای بیشتری بر مبنای نژاد و قومیت جمعآوری کند تا بومیان، سیاهان، و رنگینپوستان بتوانند جایگاه واقعی خود را درک کنند. داستانهای موردی را میتوان نادیده گرفت. اما یک ارزیابی جامع از سیستم، وضعیت کلی یک گروه و اوضاع رایج در سیستم را برجسته ساخته، مواردی را که لازم است اصلاح شوند، به ما نشان خواهد داد.
آیا ما به FSA نیاز داریم؟
در حال حاضر، بلی. چرا که هنوز گروههایی از دانشآموزان خدمات کافی را در نظام آموزشی دریافت نمیکنند. دادههای کلی جمعیتی میتواند گمراهکننده باشد. اگر من به شما بگویم که در سال تحصیلی ۲۰۱۹-۲۰۲۰ میزان فارغالتحصیلی دانشآموزان دبیرستان/متوسطه در بیسی ۹۰ درصد بوده، کاملاً درست گفتهام. اما این رقم تمام ماجرا را نشان نمیدهد. در سال ۲۰۲۰ میزان فارغالتحصیلی دانشآموزان با تواناییهای متفاوت ۷۴ درصد، نرخ فارغالتحصیلی بومیان ۷۱ درصد بوده و تنها ۴۷ درصد از نوجوانان که تحت سرپرستی والدین خود نیستند (Children in Foster Care) فارغالتحصیل شدهاند. با وجود پیشرفتها برای دانشآموزان، که در اثر زحمتهای خود، خانواده، آموزگاران، و جامعه بهدست آمده است، ما کماکان با برابری فاصله داریم. دانشآموزان بومی، آنها که تحت سرپرستی والدین خود نیستند، و دانشآموزانی که تواناییهای متفاوتی دارند، کماکان با همشاگردیهایشان فاصله دارند.
اگر بخواهیم تا زمان فارغالتحصیلی صبر کنیم، خیلی دیر میشود. ما تمایل داریم که موفقیتهای تحصیلی را با تأخیر و پس از وقوع ببینیم: مانند نرخ فارغالتحصیلی و میزان مطالعه. حال آنکه عمل زودهنگام ما موجب خواهد شد که از آغاز مسیر آموزشی از دانشآموزان پشتیبانی کنیم، نه پس از خروج آنان از نظام آموزشی.
تا زمانی که ابزار بهتری در دست داشته باشیم، آزمونهای استانداردشده به ما کمک خواهند کرد تا تبعیض یا کمبود خدمات در بخشی از منطقهٔ آموزشی را تشخیص دهیم. همهٔ مناطق آموزشی موظفاند نرخ فارغالتحصیلی و نتایج کلی FSA را پیگیری کنند و باید نتایج دانشآموزانی که تحت سرپرستی والدین خود نیستند، دانشآموزانی که تواناییهای متفاوتی دارند، و دانشآموزان بومی را جداگانه مورد بررسی قرار دهند. ما میدانیم که نمرات این دانشآموزان در FSA پایینتر است و میزان فارغالتحصیلی آنان نیز کمتر از متوسط نرخ فارغالتحصیلی است.
رؤسای قبایل در نامهٔ خود به وزیر آموزش، بخشی از گزارش حسابرس کل بریتیش کلمبیا را آوردهاند به این مضمون: «تفاوت در دستاوردهای آموزشی بهمعنای شکست دانشآموزان بومی نیست و حکایت از شکست سیستمی دارد که باید برای نیازهای آنان ساخته شده باشد.»
آزمونهای استانداردشده برای ارزیابی کل سیستماند، نه تکتک دانشآموزان. و تا زمانی که همهٔ دانشآموزان نتایج کمابیش یکسان بگیرند، یا ما به ابزار بهتری دست یابیم، وجود آنان ضروری است.